جدول جو
جدول جو

معنی لابه گری - جستجوی لغت در جدول جو

لابه گری
تضرع، زاری، چاپلوسی
تصویری از لابه گری
تصویر لابه گری
فرهنگ فارسی عمید
لابه گری(بَ / بِ گَ)
تملّق. تبصبص. اسدی در لغت نامه گوید: لامانی و لاوه، چاپلوسی و لابه گری بود در پذیرفتن و بجا نیاوردن (؟) :
هر چه در خانه داشت ما حضری
پیشش آورد و کرد لابه گری.
نظامی.
پس یقین گشتش که مطلق آن سریست
چاره او را بعد از این لابه گریست.
مولوی
لغت نامه دهخدا
لابه گری
تضرع زاری، چاپلوسی تملق: پس یقین گشتش که مطلق آن سریست چاره او را بعد ازین لابه گریست. (مثنوی لغ)، مکر خدعه فریب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لابه گر
تصویر لابه گر
زاری کننده، چاپلوس، متملق
فرهنگ فارسی عمید
(بَ / بِ گَ)
متملق:
ور شدی ذرّه به ذرّه لابه گر
او نبردی این زمان از تیغ سر.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ گَ)
تدبیر. تأمل و تفکر. مصلحت اندیشی:
چو دیدند شاهی چنان چاره ساز
بچاره گری در گشادند باز.
نظامی.
بگو هرچه داری که فرمان کنم
بچاره گری با توپیمان کنم.
نظامی.
، معالجه. مداوا. درمان و علاج خواهی. درمان طلبی:
بجز مرگ هر مشکلی را که هست
بچاره گری چاره آمد بدست.
نظامی.
تا مادر مشفقش نوازد
در چاره گریش چاره سازد.
نظامی.
بچاره گری چون ندارم توان
کنم نوحه برزاد سرو جوان.
نظامی.
، حیله گری. نیرنگ بازی. فسونگری. جادوگری. تردستی. احتیال:
ای بزفتی علم بگرد جهان
برنگردم ز تو مگر بمری
گرچه سختی چو نخکله مغزت
جمله بیرون کنم به چاره گری.
لبیبی.
در نام سلیم عامری بود
در چاره گری چو سامری بود.
نظامی.
و آنهمه دعویت بچاره گری
با دد و دیوو آدمی و پری.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(تَ / تُو بَ / بِ گَ)
توبه کردن. بازگشتن از گناه:
همه روزه مرا توبه گری درخور بود
روزه بگذشت و کنون نیست مرا آن درخور.
فرخی.
رجوع به توبه و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ گَ)
شیردهندگی. دایگی، پرورش و پرستاری کودکی، ددگی. للگی، قابلگی
لغت نامه دهخدا
(لَ /لِ گَ)
عمل و صفت ناله گر:
یار ار گهی به چاره گری یاریم نکرد
باری حسن به ناله گری یار شد مرا.
میرحسن دهلوی (از آنندراج).
رجوع به ناله گر و ناله شود
لغت نامه دهخدا
تضرع کننده: ور شدی ذره بذره لابه گر او نبردی این زمان از تیغ سر. (مثنوی لغ)، متملق چاپلوس، فریبنده
فرهنگ لغت هوشیار
نالندگی نالانی: یارار گهی بچاره گری یاریم نکرد باری حسن بناله گری یا رشد مرا. (حسن دهلوی ظنند. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاوه گر
تصویر لاوه گر
متملق چاپلوس، تضرع کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاوه گر
تصویر لاوه گر
((~. گَ))
متملق، چاپلوس، تضرع کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
جماعات الضّغط
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
Lobbyist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
lobbyiste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
lobista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
לוביסט
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
لابی کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
লবি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
ผู้ทำการแนะนำ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
lobia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
ロビイスト
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
游说者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
pelobi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
로비스트
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
Lobbyist
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
लॉबीवाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
lobbista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
cabildero
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
lobbyist
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
лобіст
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
lobbysta
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لابی گر
تصویر لابی گر
лоббист
دیکشنری فارسی به روسی